روان شناسی حقیقی



بنام خالق هستی


انسان .
 همه ی موجودات جهان زمانیکه به دنیا می اینددارای نوع هستند.
برای مثال زمانیکه یک اسب به دنیا میاد دارای ماهیت اسب هست وزمانیکه می میرد هم می گویند اسب مرد.یعنی درطول عمرش همان اسب بوده است وماهیتش ازاسب به پلنگ یاگربه یا هرحیوان دیگر تغیییر نکرده است.
 حالا بیایم سراغ انسان.
انسان زمانیکه به دنیا می اید دارای نوع خاصی نیست.هرچند به شکل وشمایل یک انسان است ولی انسانیتش را خودش باید بسازد
انسان یک موجود زنده خام است که خودش ماهیت خودش را می سازد.
.کسی که درطول عمرش فقط پی شهوترانی وخوشگذرانی است بایدهم درآن دنیا به شکل حیوان باشد.چون روحش تمایل پیداکرده است به خوی حیوانی.
انسان پی هرکاری که برود روحش کم کم مسخ میشود به همان اعمال انسانمثلا کسی که دراین دنیا بخاطر ی سری اعمالش بی غیرت شده است دران دنیا به شکل یک خوک (خوک خوی دارد)ظاهرمیشود واین یک حقیقت است.
منبع:انسان کامل از علامه مطهری.
تØویر مرتبط

بنام خالق هستی

موضوع: چیستی عبادت

به راستی عبادت چیست؟

و ان اعبدونی هذاصراط مستقیم

وهمانا من را بپرستید که این راه راست است/

یک مطلبی که باید ب آن توجه کرد آن است که هر واجب و مستحبی در جایگاه و زمان و مکان خودش عبادت است و در غیر آن زمان نه تنها مایه سعادت است بلکه میتواند سبب هلاکت طرف شود

خودمونیم بیخود نیست که خیلی مردم از این مردم مومن عاصی هستند

چرا که خیلی جاها آنطور که باید عمل کرده باشند نکرده اند و مایه ناراحتی و زدگی خیلی ها شده اند

مثال واضحش اونه ک مثلا گفته اند اگر در نماز مادر شخص را صدا زد طرف صراحتا جواب مادر را بدهد و باید دانست که چنین مواردی خیلی پیش می آید

خیییلی جاها  شاید کار دیگر بر نماز ارجحیت داشته باشد

مثلا مردم محتاج کمک تو هستند خب چه ومی دارد که نماز را همان موقع بخوانی درحالیکه پنج الی شش ساعت دیگر برای نماز وقت داری

نماز اول وقت صرفا همان اول وقت زمانی نیست

بلکه در اولین وقت ممکن که بدون عذر باشد میشود اول وقت.

دوست مان حرف قشنگی میزد

حالا نمیدانم این در روایات ها آمده و یا نه

او میگفت:

مثلا برای نماز اول وقت اگر کسی با تو کاری داشت و تو میخواهی نماز اول وقت بخوانی درحالیکه میدانی بعد از نمازهم میتوان کار طرف را حل کرد  اینجاست که باید به ظرفیت طرف را بسنجی

اگر او شخص متدین و منطقی است که با درخواست برای نماز و سپس همکاری ناراحت نمیشود به او پیشنهاد بده ک‌بعد ازنماز درخدمتیم اما اگر میبینی بااین حرف متقاعد نمیشود و ناراحت میشود نماز رامطرح نکن و کار او را راه بینداز

و این واقعا رفتار مناسبی است

مشکل ما این است که تشخیص حق از باطل و یا حق اولی را درست شناسایی نمیکنیم

اینکه میگویند انسان درتمام ۲۴ ساعت باید به یاد خدا باشد و درعبادت که منظور آن عبادت های شخصی نیست که.بلکه آن است که تشخیص دهی در هر زمان و مکان و موقعیتی وظیفه تو چیست و همان را انجام دهی (خوشا انان که دایم در نماز اند )

و این اصل عبادت است

ما باید معیار هر کار کلی و جزئی را این قرار دهیم که  وظیفه ما چیست

وظیفه

وظیفه

این مطلب ساده ای نیستاااا

وظیفه عین عبادت است اما عبادت آنچه که فکر میکنیم همیشه وظیفه نیست

تشخیص وظیفه در یک فعل کلی خیلی به انسان سود میبخشد

و تشخیص وظیفه در فعل جزئی میتواند جهش مثبتی برای ادامه راه طرف باشد

هر کدام میتواند در مقام آزمون الهی نیز در بیایند

باید خیلی حواسمان را جمع کنیم شوخی نیست

مثلا اگر طرف تشخیص دهد که طلبگی دروس دین وظیفه اوست

آنجاست که خواندن ونوشتن و راه رفتن بسوی مدرسه و همه و همه که مربوط به امورات طلبگی اش باشد تماما عبادت است و آن هم اصل عبادت

وظیفه را دریابیم 


بنام خالق هستی.


حضرت علی (ع) و مدیریت زمان

مدیریت زمان عبارت است از آگاهی به علم و فن و هنر استفاده بهینه از زمان، داشتن دانش و مهارت لازم در این زمینه و انجام کارها و امور به طور اثربخش و به موقع، که برخورداری از آن یکی از کلیدهای موفقیت است. مدیریت زمان یعنی برنامه ریزی زمان، یعنی فراهم کردن نقشه و طرحی مناسب و دقیق برای رسیدن به هدف های مورد نظر و از قبل تعیین شده. و در این میان مدیریتی صحیح است که تمام ابعاد وجودی انسان، خواست ها و تمایلات مربوط بدان را مورد توجه قرار می دهد، حضرت علی علیه السلام با توجه به این مسئله در باب مدیریت زمان می فرمایند: مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسم تقسیم کند، زمانى براى نیایش و عبادت پروردگار، و زمانى براى تأمین هزینه زندگى، و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت‌هایى که حلال و مایه زیبایى است، خردمند را نشاید جز آن که در پى سه چیز حرکت کند: کسب حلال براى تأمین زندگى، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذّت‌هاى حلال (حکمت 390).
 توجه به فرصت ها

عمر انسان یکی از فرصت های ارزشمندی است که خداوند آن را در اختیار انسان قرار داده تا بدان واسطه، گوهر وجودی خویش را متعالی کند در این میان مغتنم شمردن و از دست ندادن فرصت های ویژه حرف اول را می زند. حضرت علی علیه السلام دنیای فانی را گذرگاهی موقت معرفی کرده و نهایت استفاده بردن از آن را فراوان سفارش می کنند و می فرمایند: بندگان خدا، هم اکنون عمل کنید، که زبان ها آزاد، و بدن‌ها سالم، و اعضا و جوارح آماده‌اند، و راه بازگشت فراهم، و فرصت زیاد است، پیش از آن که وقت از دست برود، و مرگ فرا رسد، پس فرارسیدن مرگ را حتمى بشمارید.

(نهج البلاغه/ ترجمه دشتى413) آخرت نزدیک و زمان ماندن در دنیا اندک است. (حکمت 168)

امام علی (علیه السلام) ضمن یادآوری ارزش و اهمیت فرصت ها، پیروان خود را به بهره گیری هرچه بهتر از این فرصت های زودگذر تشویق کرده و می فرمایند: فرصت ها همچون عبور ابرها می گذرد، بنابراین فرصت‌های نیک را غنیمت بشمارید. (سید رضی/ حکمت 20) از نگاه امام علی (علیه‌السلام) بهره گیری از فرصت ها به ویژه جهت توشه اندوزی برای آخرت، شیوه متقین و نشانه عقل و تدبیر است و از دست دادن فرصت یا عجله در کاری که هنوز موعد آن فرا نرسیده نشانه بی خردی و نادانی است. (آمدی/ 9325؛ برازش 1/ 790) امام علی (علیه السلام) کسانی که به موقع از فرصت های خود استفاده و بر اجل پیش دستی کرده و از کار و تلاش خود توشه کافی برگیرند را مشمول رحمت خدا دانسته (سید رضی/ خطبه 75) و در مقابل، از دست رفتن فرصت ها را موجب اندوه و پشیمانی می داند. و باز ایشان می فرماید: فرصت هایی که پیش می آید را سریع دریابید زیرا هر چیزی را سرآمد و وقت مشخصی است که دیگر یا بازگشتی نداشته یا بسیار دیر باز می گردند.نمونه ای از این فرصت ها که در آموزه های اسلامی بیشتر مورد تأکید قرار گرفته عبارتند از فرصت حیات، سلامتی، ثروت، فراغ بال و جوانی که امام (علیه السلام) تمامی آنها را گذرا و رو به زوال می دانند و به پیروان خود توصیه می کنند که قبل از آنکه از دست روند، بهترین استفاده را در راه طاعت از خدا بنمایند. (سید رضی/ خ 82)


واسطه فیض


به نام خالق هستی


یک حقیقت است که خیلی ها ازآن شاید غافل باشند

اینی که خیلی ها شاید از روضه خوانی بعضی مادحین تعریف کنند و بگویند فلانی مثلا سنگ راهم به گریه درآورد درنقطه مقابل بعضی ها میگویند که اینها حرف است و بستگی به خود فرد دارد مگرنه شخص پای روضه هرکسی اگر توفیق پیدا کند برای مصیبتهای سیدالشهدا گریه خواهد کرد

شما کدام نظر را معتقدید؟؟؟

حکایت ها و نظری که اهل بیت به بعضی ها کرده اند حاکی از آن است که بستگی دارد مداح چه کسی باشد و این نیست که طرف پای روضه هرکسی توفیق عزاداری و گریه برای امام حسین ع پیدا کند

خداوند رحمت واسعه خود را با وساطت معصومین بین مردم نازل میکند نه تنها معصومین بلکه خیلی از پاکان میتوانند واسطه فیض شوند

شفاعت هفتاد نفر توسط هرشهید در آخرت مصداق همین موضوع است

از این واسطه ها زیاد است

اینی که خداوند بخاطر  وجود مومنین با اخلاص و بامعرفت یک جامعه ای بلا ومصیبت را از کل  جامعه دفع میکند نیز مصداق یکی دیگر ازاین حقیت است

نظر کردن و برکت بخشیدن به نفس یک مداح یا یک واعظ نیز وساطت رحمتی است که به این شخص بخشیده شده است

هستند کسانی که با یک السلام علیک یااباعبدالله مجلس را به هم میریزند




برگرفته از وبلاگ سلام دانشجو daneshjo21.blog.ir 



بسم رب الروح.


همه ما میدانیم که موفقیت در یک عامل میتواند عوامل مختلفی داشته باشد

ما در اینجا به یک عامل از موفقیت اشاره میکنیم که هم مورد تایید اسلام و هم مورد تایید روان شناسان غرب است

در مسائل دین اسلام عنوانی داریم تحت عنوان برکت که جدا و مغایر بامحاسبات دنیایی است و همه از محاسبه و بررسی ان عاجز هستند

برکت نعمتی است که از دنیای ماورای طبیعت باید به چیزی ببخشند و خاصیتی است که خدا باید به چیزی ببخشد

همین اموراتی که ما مشاهده میکنیم و یا میشنویم نشآت گرفته از برکت است

مثلا طرف با خود میگوید امیرالمونین چطور در دل شب هزار رکعت نماز میخواند؟؟!!

نقل است شخصی نزد علامه امینی آمد و گفت این اراجیف چیه که تحویل مردم میدهید که علی ع درشب هزار رکعت نماز مخواند ؟؟ من حساب کردم اگر علی در هر رکعت یک دقیقه هم وقت میگذاشت چندین برابر وقت شب زمان میبرد پس چطور امام در یک شب هزار رکعت نماز میخواند؟

علامه بهش گفت ببین من چطور الان میخوانم

علامه شروع به هزار رکعت نمازخواندن کرد و هزار رکعت نماز را در یک شب خواند و رو کرد به طرف وگفت دیدی الان شد؟؟ من ک خاک پای علی هم نیستم امیرالمونین وقتش برکت داشت(دقت شود)

این یک نمونه

نمونه دیگر رخدادهایی هست که برای عالمی اتفاق می افتاد

او نقل میکند که شب ها کم غذا میخوردم که برای نماز شب بلند شوم بعد از مدتی احساس کردم بعد از نماز شبم وقت باقی دارم شروع میکردم به قضا اوردن نماز های شب قضاشده و تماما نمازهای شبم و قضاهارا به کیفت نماز شب امام رضا بجا می اوردم که خود مفصل و به قول ما زمان بر است

او میگفت بعد از مدتی توجه کردک که نماز شبم و با چندین مرتبه نماز شب قضاها در کمتر از یک ساعت برایم زمان بر است

خب این به چه معناست؟؟ آیا غیر از برکت دادن به زمان و عمر ان عالم میتواند باشد؟؟؟!!!

این هم که میبینیم عالمان اسلام در طول یک عمر مثلا هشتاد ساله این همه کتاب و خدمتها کرده اند مسلما بخاطر برکتی بوده که از جانب خدا به عمر و وقت و زمان انها داده شده است.

خب همین قانون در علوم غرب البته آنهم فراتر از قوانین فیزیک و دنیایی اینگونه توسط بزرگانشان وصف میشود :

(( زمان برای کسی که بخواهد کار مفید و نیکی انجام دهد احترام قائل است و برای او صبر میکند و حوصله به خرج می دهد))

 آنها برکت زمان را به احترام گذاشتن زمان تعریف میکنند

البته برای کسی ممکن است این سوال پیش آید که غربی ها که اکثرا کار به نیت الهی انجام نمیدهند واصلا در این وادی ها نیستند پس چطور برکت به وقت آنها بخشیده شده که به احترام کذاشتن زمان پی برده اند

جواب ان است که کی گفته خدا فقط به مسلمانان و ةآنهم به کار به نیت الهی برکت میبخشد

ایا خدا برای کسیکه به فطرت خود و وجدانش برای خدمت به خلق تلاش میکند نظر نمی کند؟؟؟؟؟

این یک سنت الهی است که خدا کسیکه در راه خیر و نیک حتی بدون نیت الهی ولی براساس نیت خوب مثل خدمت به هم نوع خود خدمت به مستضعفان و.قدم بردارد خدا او را جزای نیک گرچه فقط در دنیا باشد را به او عطا خواهد کرد.

فلذا میتوان یکی از عوامل موفقیت مردان بزرگ را خدمت زمان به انها دانست.

یک قانون فکری در موفقیت:

هیچگاه نگران کمبود وقت نباشید  مسلما خدا شما را یاری خواهد کرد.شاید اصلا قرار است یک کار خوب را تا یک جایی برسانید و انسان های دیگر بعد از شما ان کار را تمام کنند.






بسم ربّ الرّوح


تفاوت اساسی روان شناسی اسلامی با روان شناسی غربی

حرف اول را در روان شناسی غربی در بعد موفقیت را خودباوری و تجربیات میزند

اما

اسلام حرف اول در موفقیت را توکل و توسل و نیت الهی میزند


جهان بینی موفقیت در غرب:

روان شناسان و مشاوران غربی اساسا میگویند انسان یک موجود تام الاختیار است که قادر است زندگی خود  را کن فی کند و سرنوشت او به دست خودش است

آنها نوع دید انسان نسبت به جهان پیرامون خود را عامل فعل انسان میدانند


جهان بینی موفیقت در اسلام :

اسلام میگوید انسان یک موجود تام ایار است که سرنوشت او را خود رقم نمیزند بلکه خدا باتوجه به فاعل سرنوشت او را رقم میزند پس چه بسا خدا یک سرنوشت دیگر بر اساس مصلحت شخص در نظر بگیرد که مدنظر انسان نبوده است

پس انسان برای پیشبرد موفقیت خود باید اولا با توکل به خدا و دست توسل به اهل بیت پیامبر وظیفه خود را انجام دهد و از خدا بهترین تحول ممکن را از خدا خواستار باشد


در یک کلام اگر بخواهم بگویم این است که

دیدگاه غرب میگوید انسان مامور به نتیجه است

اما

اسلام میگوید انسان مامور به وظیفه است و نه به نتیجه







بسم ربّ الرّوح


اصولا علوم روان شناسی از علوم ادراکی محسوب میشود که قابل دیدن نیست اما جایی از دنیای مادی در جهان هستی وجود ندارد که انسان با روح و روان خود درگیر نباشد
تمام فرایندهای ذهنی ورفتار موجودات زنده اعم ازکلیه حرکات ورفتارهاو احساس  ادراک  تفکر  هوش  شخصیت  انگیزش  حافظه و.در علوم روان شناسی قابل بررسی است
ازهمین رو چه بخواهیم و چه نخواهیم با علوم روان شناسی درگیر بوده و رفتارهایمان با دلایل و بررسی های علمی زیر ذره بین این علم است
در این وب سایت قصد داریم شخصیت و رفتارهای گوناگون انسان در ابعاد مختلف  انسان در زندگی را مورد بررسی قرار دهیم
اما انچه که قرار است مایه تحرک و انگیزه بنده در این موضوعات باشد این است که آموزه های ما بر اساس دین مبین اسلام که دقیق ترین و کاملترین دین در دنیای کنونی است خواهد بود و ما نظر و دستور دین اسلام را از نظر روان شناسی رواج خواهیم داد

  

رانسانی از ازندگی کردن هدفی دارد خیلی ها ارزو دارند که یکی از پولدارترین شخص دردنیا شوند.خیلی ها آرزو دارند بهترین پزشک از دانشگاه فلان باشند و.


 محیط زندگی.اخلاقیات ونوع زندگی کردن فامیلها و وابستگان برای انسانها آرزو درست میکنند.


 ولی تمام این آرزها باتوجه به جویات است که انسان درون آنها قرار میگیرند مگرنه تمام انسانها فطرتا خواستار رسیدن به خدا هستند
معمولا کسانیکه از اهداف معنوی برای خود ندارند معلوم است که ازمعنویت بالایی برخواردار نیستنو و دربند مادیات هستند.
 انسان هرچه ظرفیت معنویتش بیشتر شود معمولا اهداف معنوی پیدا خواهد کرد.
 انسان هرچه طاعتش بیشتر شود ظرفیت معنوی بیشتر پیداخواهدکرد
شکرنعمت نعمتت افزان کند کفرنعمت از کفت بیرون کند مصداق همین بحث است انسان هرچه برای نعمتهای خدا شکرگذار باشد خدا ظرفیت بیشتری برای نعمتها بهش خواهد داد.

انسان و تنوع طلبی
همه ما میدانیم که انسان بسیار متنوع طلب است.انسان هرچقدرهم پی مال وثروت برود بیشتر تشنه تر میشود.
طمع انسان دو بعد دارد.بعد مثبتوووبعد منفیوو
بعد مثبت: اینکه انسان تشنه علم ودانش ومعنویت وامثال اینها باشد خوب است وانسان را به هدف حقیقی نزدیکتر میکند.

بعد منفی: ولی طمع انسان ذرزمینه مال وثروت وشهوت وامثال چنین خواسته های نفسانی نه تنها انسان سیراب میشود بلکه روزبه روز تشنه تر ودرباتلاق طمع فروتر میرود و لحظه به لحظه انسان راازاهداف خدایی دور و دورتر خواهدکرد. 

فلسف تنوع طلبی انسان: حقیقت این است که انسان یک موجودی آسمانی است وبرای انجام ماموریت به زمین فرستاده شده است.بخاطرهمین است که انسان پی هرچیز به جز خدا رود سیراب نمیشود وتشنه تر خواهدشد.گمشده ی انسان خداست وانسان فطرتا دنبال خدا می گردد هرچند شاید به اشتباه پی چیزهای دیگر برود ولی او ذاتا  خدا را خواستار است.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها